علم مدیریت پدیده ای جدید نیست. هماهنگی و همسویی در اجرای کارها از دوران نخستین زندگی بشری نشاندهنده تلاش های هماهنگ و کوشش های مشترک بوده و قطعا بدون وجود مدیریت گسترده، موفقیت و حیات و توسعه و رشد، امکانپذیر نمی باشد.
نظریه پردازان مدیریت از دوران کلاسیک تا دوران مدیریت نوین، از قرن چهارم و اولین نظریه پرداز لوزیمودمدیسی (1464-1389) تا آبراهام مازلو (1908)، مایکل پورتر (1947)، پیتر سنگه، کریس آرجریس و ... نظریات خود را با ایجاد سازمان، همبستگی سازمان، سیستم های سازمانی، برنامه ریزی و سازماندهی افراد به صورت سلسله مراتبی، کارایی و استفاده از روش مدیریتی از جمله انگیزش و آموزش، استانداردهای کیفیت و کارایی تمامی سازمان از سطوح بالا به پایین، نقش و توسعه و ایجاد مدیریت علمی، وحدت و یکپارچگی جنبش های مدیریت معدن و جنبش های روابط انسانی تشریح کرده اند.
مدیریت با تربیت!
محور قرار دادن نیروی انسانی، اعتقاد به رضایت نیروی انسانی و رضایت مشتری است. در سال 1960 برای اولین بار نام دهکده جهانی توسط مارشال مک لوهان به عنوان یک تئوری مطرح شد که این تئوری آکادمیک و مورد توجه جامعه قرار گرفت.
قطعا پیشرفت های تکنولوژی ارتباطات و دسترسی رسانه ها و تاثیر بر فرهنگ جهانی را نمی توان نادیده گرفت. سرعت انتقال اطلاعات در اثر پیشرفت رسانه بسیار سرعت گرفت. همانگونه که فردریک هرزبرگ (1923) اصطلاح فنی سازی شغل را مطرح و تئوری بهداشتی انگیزشی را ارائه کرد اما در هیچ یک از سیستم های مدیریت از کلاسیک تا مدیریت مدرن بحث تفکیک جنسیتی و جداسازی و مدیریت زنان و مردان به عنوان بحث علمی در نظر گرفته نشد.
در جوامع کشورهای پیشرفته این مقوله جایی برای تأمل ایجاد نمی کند، به این دلیل که استفاده از نیروی کار و نیروی انسانی به عنوان عامل و نیروی محرکه توسعه و تاثیرگذار در میزان تولید ناخالص ملی هر کشور (GDP) قابل ارزش گذاری است اما در کشورهای در حال توسعه که نسبت وابستگی به تعلقات تفکرهای زیربنایی در بخش های اعتقادی و سنتی جامعه بیشتر وجود دارد، هنوز در برخی از انواع کسب و کارها نگاه تفکیکی و جداسازی وجود دارد.
قطعا در کشورهای صنعتی استفاده بهینه از حداکثر منابع که امروزه ارزشمندترین منابع نیروی انسانی هر جامعه به شمار می رود مد نظر قرار می گیرد.
آمار تیاسن برنده جایزه نوبل اقتصاد هفت نوع نابرابری جنسیتی را معرفی می کند:
1) نابرابری در مرگ و میر
2) نابرابری در زاد و ولد
3) نابرابری در دستیابی به تسهیلات اساسی
4) نابرابری در استفاده از فرصت های خاص
5) نابرابری در مشاغل و مناصب
6) نابرابری در مالکیت
7) نابرابری در خانواده
در گزارش های برابری جنسیتی بانک جهانی از مشارکت و دسترسی به منابع مالی نیز بر این مهم تاکید شده است. در مدیریت بایستی در نظر داشت برخی از قابلیت ها مانند نبوغ، استعداد و هوش در افراد به صورت ژنتیکی و وراثتی نهادینه می شود و برخی دیگر فقط در اثر تعلیمات ایجاد می شود. در مدیریت با توجه به زیرساخت قابلیتی وراثتی در افراد از طرفی دیگر نیز این علم و این حرفه می تواند به صورت اکتسابی در محیط خانواده و جامعه رشد و تعلیم یافته گردد.
بنا بر شرایط موجود در هر جامعه از خانواده تا جامعه مدرسه و جامعه کاری می تواند محوریت ها یا تعادل در شرایط برای زن و مرد زمینه ساز رشد و تاثیرگذاری مشخص باشد. قطعا در جوامع پیشرفته امروزی ایجاد فرصت و به دنبال آن بهره وری از کلیه آحاد یک جامعه، رشد جامعه را دربر خواهد داشت.